گندمزار خوشبختی

جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۴۴ ب.ظ

بی تو مهتاب شبی

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم
 
در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

                عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم


پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
 
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت...



نوشته شده توسط سعید اکبری
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

بی تو مهتاب شبی

جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۵:۴۴ ب.ظ

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم
 
در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

                عطر صد خاطره پیچید

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم


پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
 
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۰۵
سعید اکبری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی