رد پا
سه شنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۲، ۰۶:۴۵ ب.ظ
مردی خواب عجیبی دید.
او خواب دید کنارساحل باخدا قدم میزند روی آسمان صحنه هایی
از زندگی او صف کشیده بودند
درهمه آن صحنه ها دو ردیف ردپا روی شن ها دیده میشدکه یکی
ازآن ها ب او تعلق داشت و دیگری متعلق به خدابود.
هنگامی که آخرین صحنه جلوی چشمانش آمددید که بیشتر
از یک جفت ردپا دیده نمیشود.
اوناگهان متوجه شداین صحنه سخت ترین دوره زندگی او بوده.....
این موضوع اورا ناراحت کردو به خدا گفت:
خدایا
تو به من گفتی که در تمام راه بامن خواهی بود ولی حالا متوجه
شدم که درسخت ترین دوره زندگی ام فقط یک جفت ردپا
دیده شده چطور در لحظه ای که به تو احتیاج داشتم تنهایم
گذاشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خداوند پاسخ داد:
من تورا دوست دارم و هرگز تو را ترک نخواهم کرد.
دوره امتحان و رنج یعنی همان دوره ای که فقط یک جفت ردپا را
میبینی آن زمان است که من تورا در آغوش گرفته بودم......
۹۲/۰۶/۰۵